درباره تاریخچه ضبط و علامتگذاری قرآن و همچنین تاریخچه کاری که در مرکز نشر در این زمینه انجام شده است، مطالبی خدمت شما عرض کنم.در اواخر سال 73، جمعی از استادان و معلمان قرآن کریم گردهم آمدند تا بنا به دستور مقام معظم رهبری، قرآنی را آماده کنند.در آغاز گمان میشد این قرآن خیلی سریع آماده شود.بنابراین اسم پروژه، روی کار گذاشته شد. ولی کمکم که کار جلو رفت، متوجه شدیم به این آسانیها نیست.جمع تصمیم گرفت، قرآنی که تهیه میشود آموزشی باشد و شیوه کتابت آن با سایر مصحفهایی که در بازار هستند، فرق داشته باشد و قرائت آن نیز سادهتر باشد.ابتدا همین هدف کلی را داشتیم و این که چنین قرآنی چه ویژگیهایی باید داشته باشد، در ادامه بر ایمان مشخص شد.
مطالبی که در این جا تقدیم شما خوانندگان گرامی میشود، خلاصه گزارش مرکز طبع و نشر قرآن کریم درباره تاریخچه و سیر مراحل تهیه و تدوین قرآن جدید است که توسط جناب آقای کریم دولتی در همایش شیوه نوین نگارش قرآن کریم در جمع تعدادی از معلمان شهر تهران ارائه شده است.
اولین قدم این بود که با توجه به جدید بودن کار در ایران، قرآنی به عنوان الگو برای کل کار در نظر گرفته شود تا هر کاری که قصد انجام آن را داشتیم، روی قرآن الگو انجام دهیم.با توجه به رواج مصحفهای خط عثمانطه و ویژگیهایی که این خط داشت، قرار شد از این مصحف به عنوان الگو استفاده شود و برای سادهتر شدن کار، خط عثمانطه به صورت رایانهای طراحی شود.از همان جا کار را آغاز کردیم.
موضوع دیگری که مد نظر قرار دادیم، این بود که هم در اعراب گذاری و هم در حروف کار عجیب و غریب نباشد و در کار، نوآوری و ابداع نکنیم.در واقع، از همان روشی استفاده کنیم که در قرآنهای رایج متداول است. ما دو قسم کتابت قرآن داریم:یکی«رسم المصحف»، دیگری«ضبط»که عبارت است از علامت گذاری حروف و کلمات قرآن و استفاده از علاماتی مثل:فتحه، کسره، ضمه، سکون، تنوین، تشدید و...
کار را با ضبط شروع کردیم نه با رسم و نیز ابتدا از همان از رسم الخط عثمانطه؛به خاطر ظرافتهای آن استفاده کردیم.اهل سنت روی لغت حساسیت فوقالعادهای دارند، ولی این حساسیت را درباره ضبط ندارند.وقتی به قرآنهای کشورهای اسلامی و عربی نگاه میکنیم، تقریبا از نظر لغت هماهنگی دارند، اما از نظر
علامتگذاری این طور نیست.بنابراین دست ما هم باز بود.پس تصمیم گرفتیم، اول با ضبط آغاز کنیم و سپس رسم المصحف.به این منظور و با توجه به این که حکم شرعی در این مورد وجود نداشت-نه از سوی علمای شیعه و نه اهل سنت-برای رسیدن به روشی که باعث سادگی قرائت قرآن شود، تکیه اول ما بر تجربیات معلمان بود و با نظر خواهی از استادان مجرب قرآن و کسانی که در زمینه روخوانی قرآن کار کرده بودند، به یک شیوهنامه مشخصی رسیدیم.برای این که این شیوهنامه وجهه علمی هم پیدا کند، به منابع ضبط که توسط علمای اهل سنت هم نوشته شدهاند، و نیز کتابهایی که علمای جدید نوشتهاند، اعم از کسانی که در زمینه کتابت تخصص دارند و کسانی که در مورد روانشناسی آموزش زبان کتاب نوشتهاند، مراجعه کردیم؛نه از این جهت که نکته جدیدی را کشف کنیم، بلکه فقط به این منظور که شیوهنامه تهیه شده، مستند و علمی هم باشد.
بعد از آن، شیوهنامهها به منظور نظرخواهی، برای استادان مجرب، معلمان قرآن و حوزه که جمع قابل توجهی بودند، فرستاده شد، ولی متأسفانه اظهار نظرها خیلی کم بود و نشان میداد، خیلیها در این زمینه نظری ندارند.اگر هم اظهار نظری شده بود، خیلی کلی بود. مثلا یکی از آقایان فرموده بود، خوب است.یکی دیگر فرموده بود، چرا این کار را کردهاید؟بعضی عمل ما را تا
[به تصویر صفحه مراجعه شود]
ما دو قسم کتابت قرآن داریم: یکی«رسم المصحف»، دیگری«ضبط»که عبارت است از علامتگذاری حروف و کلمات قرآن و استفاده از علاماتی مثل:فتحه، کسره، ضمه، سکون، تنوین، تشدید و...
حد فسق هم کشاندند.در هر صورت، ما از هیچ کدام از این نظرات استفاده نکردیم.ما میخواستیم، شیوهنامهای که عرضه شده است، یک بررسی علمی بشود، اما متأسفانه نظرهایی که به دست ما رسید، این خواسته را برآورده نکرد.در هر صورت، کار را به همان شکل انجام دادیم تا رسیدیم به همین مصحفی که چاپ شده است.حال متنی را برایتان قرائت میکنم که مرکز طبع و نشر قرآن کریم آن را تهیه کرده و توسط جمعی از استادان بررسی شده است.
نخست تاریخچه ضبط و این که کار در ابتدا چگونه انجام میشده است، چه تحولاتی در آن صورت گرفته است، چرا بعدها این علامات به قرآن اضافه شدند و وضعیت فعلی علامتگذاری قرآن چگونه است. «اعراب گذاری کلمات»عبارت است از علمی که درباره علائم و حرکات حروف، اعم از حرکات کوتاه و حرکات کشیده و علائمی چون سکون، تشدید و...سخن میگوید. از آنجا که در آغاز، این حرکات و علائم با نقطههایی درشت و در برخی موارد رنگی مشخص میشدند، در قدیم به آنها«نقط»میگفتند.در روایت مشهوری داریم، حضرت علی(ع)به ابو عسکر بوعلی گفت:«من قرآن میخوانم، هر جایی که کلمه منصوب بود، روی آن حرف یا کنار آن و هر جا مکسور بود، زیر آن نقطه بگذار.»بنابراین علامتگذاری قرآن ابتدا از نقطه گذاری آغاز شد.به همین دلیل به آن«نسخ یا نقط»میگویند.در آخر آیه هم علامت بزرگتری میگذاشتند که نشانه پایان آیه بوده است.
تاریخ علامتگذاری مصاحف به سده اول هجری بازمیگردد(زمان خلفا)، ولی در سده دوم میان مسلمانان رواج یافت.
در قرن دوم هجری خلیل احمد دوانیقی، با الهام از شکل حروف، اشکال جدیدی را برای جایگزین کردن نقاط فوق ابداع کرد.به همین خاطر به ضبط، «شکل» هم میگفتند.سپس کسره، فتحه و ضمه را در حقیقت از شکل حروف گرفتند.فتحه از«الف»، کسره از«ی»و ضمه از شکل«واو»گرفته شده است.روش خلیل بن احمد از اواخر قرن سوم در عراق که مرکز فعالیتهای علمی آن زمان بود، رواج پیدا کرد.
بعد از پدید آمدن دو روش فوق، دو نظر در مورد میزان به کار گیری این علائم به وجود آمد:
بعضی معتقد بودند، باید تمام علائم حروف و کلمات قرآن مشخص و نوشته شوند.یعنی هر حرفی که در قرآن هست، باید علامت مشخصی داشته باشد؛چه ناخوانا، چه خوانا، و چه مشدد، ساکن و...علمای مغرب، از جمله ابو عمرو، صاحب کتاب«المحکم فی نقط المصاحف»از طرفداران این نظر هستند.او از علمای بزرگ علوم قرآنی است که در بسیاری از مسائل از جمله رسم المصحف، صاحب تألیف و نظر است و روش استفاده از علامات برای همه حروف را قبول دارد. ایشان میگوید، هدف از رسم مصاحف، تصحیح قرائت و ادای صحیح حروف است تا به این ترتیب، قرآن همانطور منتقل شود که از سوی خداوند نازل شده است.از پیامبر(ص)، صحابه و اهل فن نقل شده است، حق هر حرف باید ادا شود و حرکت، سکون، تشدید، مد و...باید نوشته شوند و نباید فقط به نوشتن برخی از این علائم اکتفا شود.در قرن معاصر هم دو مصحف «امیری»که در مصر و«عثمانطه»که در مدینه چاپ شدهاند، مطابق نظر ابوعمرو هستند.آنها سعی کردهاند برای هر حرفی یک علامت بگذارند.
نظر دیگر در مورد میزان استفاده از علائم است. طرفداران این نظر، بنا را بر اختصار میگذارند و میگویند، فقط باید از علائمی استفاده کرد که نبود آنها باعث اشتباه در قرائت میشود.یا به حرکات آخر کلمات که نشان دهنده نقش کلمه است، اکتفا میکنند.برخی از طرفداران این نظر عبارتند از:
ابو حاتم شبستانی، متوفی به سال 255 هجری. او میگوید، بنای ضبط علامتگذاری بر اختصار است؛ چرا که اگر بنا باشد خطاطان آن چنان که باید نقطه گذاری کنند، خط قرآن تباه و ناخوانا میشود.
ابن ملاح، متوفی 324 هجری که یکی از علمای بزرگ قرائت است، در این باره میگوید:«شکل برای رفع اشکال به کار میرود و چنین نیست که روی هر حرف علامتی قرار گیرد، بلکه فقط روی حرفی علامت قرار میگیرد که اگر علامت نداشته باشد، طرز خواندن آن مشخص نمیشود.اگر تمام علائم حروف کلمهای مشخص شوند، آن کلمه به راحتی خوانده نمیشود و این کار خوبی نخواهد بود؛چرا که علائم برخی حروف، حروف دیگر را از حرکت بینیاز میکند.»دیگران هم تا قرون 3 و 4 این نظر را داشتند.مثلا مردم عراق از مد، تشدید و سکون استفاده نمیکردند.بنابراین این طور نبود که مصاحف از همان اول با علامت نوشته شده باشد. البته نظر دوم، نظر اهل مشرق و به خصوص اهل عراق است.اکثر بزرگان این نظر، اهل عراقند و مردم نیز تابع ایشان بودند و روشن است که مردم هر منطقه تابع علمای همان منطقه هستند.برای مثال، مردم عراق از علائمی چون مد، تشدید و سکون استفاده نمیکردند و حروف ساکن، مشدد و ممدود را بدون علامت به کار میبردند.
همان طور که گفته شد، دو نظر در مورد میزان به کارگیری علائم وجود دارد.وجه مشترک این دو روش آن است که هر دو بر صحت قرائت و آسان کردن آن تأکید دارند.وجه اختلاف آنها نیز این است که گروه اول دیدی افراطی در مورد میزان به کارگیری ضبط داشتند، ولی گروه دوم میزان استفاده از حرکات را دلیل سهولت یا
بعضی معتقد بودند، باید تمام علائم حروف و کلمات قرآن مشخص و نوشته شوند. یعنی هر حرفی که در قرآن هست، باید علامت مشخصی داشته باشد؛چه ناخوانا، چه خوانا، و چه مشدد، ساکن و...
«اعراب گذاری کلمات» عبارت است از علمی که درباره علائم و حرکات حروف، اعم از حرکات کوتاه و حرکات کشیده و علائمی چون سکون، تشدید و...سخن میگوید. از آنجا که در آغاز، این حرکات و علائم با نقطههایی درشت و در برخی موارد رنگی مشخص میشدند، در قدیم به آنها«نقط»میگفتند
سختی قرائت میدانستند.
در حال حاضر هم شیوههای متفاوتی در کشورهای گوناگون وجود دارند که ما آنها را به شیوههای مصری، ترکی، هندی و ایرانی تقسیم کردهایم.طبق بررسیها، تقریبا هیچ کدام از این شیوهها مستندات خاصی ندارند، مگر همان روش عثمانطه و پیروانش.بقیه روشها معمولا تأثیر هنر خوشنویسان است.
مقایسه شیوههای علامت گذاری نشان میدهد که کلمه«یاهامان»در خط طاهر خوشنویس(ایرانی)و خط کردی، به یک شکل نوشته شده است، ولی شیوه علامت گذاری آنها فرق میکند.در شیوه ایرانی، در کنار الف یک الف مقصوره گذاشته شده است، یعنی «یا ها ما ن».در شیوه ترکی قبل از الف یک فتحه گذاشته شده است.
در کلمه«بصیرون»در شیوه ایرانی، الف مقصوره زیر حرف«ی»قرار گرفته است، ولی در شیوه ترکی قبل از«ی».در شیوه هندی روی حرف«ی»سکون و زیر حرف«ص»کسره قرار دارد، ولی در مصحف عثمانطه حرف«ی»بدون علامت است و زیر حرف«ص»کسره قرار دارد.بنابراین چهار شیوه علامتگذاری وجود دارد، ولی خواننده باید به یک شیوه بخواند.
همچنین در کلمه«فی»در شیوههای ایرانی و ترکی، زیر حرف«ی»الف مقصوره گذاشته شده است، ولی در شیوه هندی زیر حرف«فاء»کسره و روی حرف«ی» سکون، و در قرآن عثمانطه زیر حرف«فاء»کسره قرار دارد و حرف«یاء»بدون علامت آمده است.
کلمه«بهی»در شیوه ایرانی دو صورت دارد:طاهر خوشنویس زیر حرف«هاء»کسره گذاشته است، ولی نیریزی الف مقصوره، که خواندن آن آسانتر است.در شیوه ترکی و هندی مانند نیریزی، زیر حرف«هاء»، الف مقصوره گذاشته شدهاند.ولی در شیوه مصری که به خط عثمانطه است، زیر حرف«هاء»کسره و بعد از آن در کنار کسره«ی»برگردان آمده است.
در همه این روشها، این کلمه باید بهی خوانده شود.میبینیم که شیوههای متفاوتی وجود دارند.گاهی در یک منطقه مثل ایران دو روش و بعضا سه روش وجود دارد.
بعضی از آیات نیز نشان دهنده تنوع اعراب گذاری در کشورهای اسلامی هستند، مانند«إنّی رسول من العالمین»خط ایرانی خط نیریزی است و اختلافات زیادی در آن وجود دارد.نیریزی در کلمه«رسول»، روی حرف«س»یک ضمه گذاشته و در خط ترکی هم تقریبا به همین صورت است.در شیوه هندی که البته در بعضی از مناطق ایران مثل سیستان و بلوچستان هم تداول داشته است، روی حرف«و»علامت سکون قرار گرفته است و روی حرف«س»ضمه.«رسول»در روش عثمانطه هم از شیوه متداول در ترکیه تبعیت کرده است.
در مورد ادغام و نشان ندادن آن، مانند«من ربّه»، در شیوه ایرانی روی حرف«ن»سکون قرار گرفته است و حرف«ر»فقط فتحه دارد.در ترکی هم دقیقا به همین شیوه است.اما در شیوه هندی روی حرف«ن»ساکن و روی حرف«ر»فتحه و تشدید قرار گرفته است.عثمانطه برای این که نشان بدهد در اینجا ادغام صورت میگیرد، حرف«ن»را بدون ساکن، ولی حرف«ر»را با تشدید و فتحه نوشته است.
مورد دیگر«العالمین»است، حرف الف که در وصل خوانده نمیشود، در شیوه ایرانی بدون علامت نوشته شده و در ترکی و هندی نیز همینطور است.ولی در شیوه مصری یک«ص»کوچک که نشاندهنده وصل است، روی آن گذاشته میشود که نشان میدهد، الف در هنگام وصل خوانده نمیشود.و در کلمه«ما»در شیوه ایرانی قبل از«الف»، الف مقصوره، ولی در شیوه ترکی فتحه آمده است.در شیوه هندی هم به همین صورت و شیوه مصری هم از حرکت فتحه استفاده کرده است.
با مقایسه این شیوهها مشخص میشود، ضبط در آغاز یک روش مشخص نداشته است و امروزه هم روشهای متفاوتی را در علامت گذاری شاهد هستیم. متأسفانه این تنوع شیوه مخصوصا نزد خطاطان ایرانی رواج بیشتری دارد و هر خوشنویس به هر شیوهای که تمایل دارد، قرآن را علامتگذاری میکند.
به همین دلیل، در مرکز طبع و نشر قرآن کریم تصمیم گرفته شد، ضمن بررسی شیوههای متفاوت در کشورهای مختلف اسلامی و کشور خودمان، موارد نقص برطرف و از نکات مثبت آنها استفاده کنیم.با توجه به تجربیات ارزشمند معلمان و استادان قرآن به این نتیجه رسیدیم که یکی از مشکلات نوآموزان قرآن کریم، حضور بعضی از علائم زاید در قرآنهای رایج است.علائمی که گاهی مخصوص یک قرآن خاص هستند، نه تنها موجب آسانی قرائت نمیشوند، بلکه خواندن آن را برای عموم مردم به ویژه مبتدیان مشکل میسازند.
نظر دیگر در مورد میزان استفاده از علائم است. طرفداران این نظر، بنا را بر اختصار میگذارند و میگویند، فقط باید از علائمی استفاده کرد که نبود آنها باعث اشتباه در قرائت میشود.یا به حرکات آخر کلمات که نشاندهنده نقش کلمه است، اکتفا میکنند
بنابراین، محققان مرکز پس از بررسی اکثر شیوههای رایج در ضبط کلمات در این قرآنها و ارزیابی علائم و حرکات اصلی آنها در فرایند قرائت قرآن کریم، به این نتیجه رسیدند که تنها برخی از علائم با قرائت صحیح قرآن کریم ارتباط دارند.از این رو، به منظور هماهنگ ساختن کتابت قرآن کریم با قرائت آن، بر اساس نتایج تحقیقات، ضبط جدید پیشنهاد شد.ذکر این نکته لازم است که در هر شیوه ضعفهایی وجود دارند که نمیتوان آنها را به خوبی نشان داد.
در تحقیقات به کلماتی رسیدیم که با هر شیوه علامتگذاری، بدون تذکر و آموزش استاد، قرائت آنها آسان نیست.بنابراین این گونه کلمات را که تعداد آنها زیاد هم نیست، به حال خود گذاشتیم و نخواستیم برای این روش جدید تبصره یا استثنا قائل شویم.
در ضبط کلمات این مصحف شریف، نسبت به مصاحف رایج در سراسر کشورهای اسلامی، از جمله مصحف قاهره و مدینه که در حال حاضر الگوی بسیاری از خوشنویسان هستند، به میزان یک سوم کمتر علامت داریم. در هر صفحه حدودا 200 علامت حذف شده، در حالی که آسیبی بر قرائت و روان خوانی وارد نشده است
در مصحف جدید، فقط علائم حروفی که حرکت دارند، مشخص شدهاند.برای سایر حروف علامت خاصی در نظر گرفته نشده است.مثلا در کلمه«کتب» برای هر سه حرف حرکت مشخص شده، ولی در «فلا یکتب»فقط برای حروف متحرک حرکت مشخص شده است.در بسیاری از کلمات قرآن نیازی نیست همه حروف حرکت داشته باشند، بلکه بسیاری از حروف با کمک حرکت حرف پیش از خودشان خوانده میشوند. حرف سکون در برخی از قرآنهای موجود از جمله مصحف مدینه به خط عثمانطه، بدون علامت آمده و برای قاریان و نوآموزان مشکلی ایجاد نکرده است.در حذف حرکت سکون که مخالفتهای زیادی هم داشته، در قرآن عثمانطه مشکلی ایجاد نشده است، مانند کلمه «أنتم»با این که حرکت سکون روی«ن»گذاشته نشده است، ولی مشکلی هم در خواندن آن به وجود نمیآید. البته در بعضی لغات ممکن است عدم وجود علامت سکون باعث اشتباه شود.این مسأله هم با آموزش صحیح در مصحف جدید رفع میشود.با بررسیهایی که در مرکز انجام گرفت، معلوم شد که حذف سکون مشکلی ایجاد نمیکند، مگر در چند کلمه مشخص که برای آنها هم راهحلهایی پیشنهاد شده است.
علائم و حرکاتی که در ضبط این مصحف شریف مورد استفاده قرار گرفتهاند، عبارتند از:فتحه، کسره و ضمه، مثل«کتب»، و تنوینها مانند:«کبیر»، «رحیما» و«غفور».تنها تفاوت در نوشتن تنوین این است که در ادغام و اخفاء هم تنوین به صورت معمولی نوشته شده است.در این مصحف، از الف کوتاه یعنی همان الف مقصوره نیز استفاده شده است.مانند کلمه«هذا».البته در همه روشها چنین است و اختلافی در اینباره وجود ندارد.علامت تشدید هم در موارد معمول مانند کلمه «الرّحمان»نوشته میشود؛البته در ادغام این علامت نوشته نمیشود.
از علامت همزه نیز استفاده شده است، مانند کلمه «لؤلؤ».تقریبا در تمام مصاحف، همزه به کار رفته است.
از یک«واو»کوچک نیز برای نشان دادن اشباع در حرکات استفاده میشود.مثلا کلمه«داود»، در بعضی از مصاحف با دو«و»نوشته شده و در بعضی«و» برگردان روی«و»گذاشته شده است.در بعضی نیز به صورت صحیح و در برخی، علامت مد روی آن گذاشته شده است؛یعنی باید کشیده خوانده شود.ما تقریبا در این مورد از شیوه عثمانطه استفاده کردهایم.یعنی داود را نوشتهایم و کنار«و»یک«و»کوچک قرار دادهایم تا نشان بدهیم، حرف با حرکت کشیده خوانده میشود.
کلمهای مثل«امّین»در قرآنها معمولا با یک«ی» نوشته میشود.در بعضی مصحفها به کسرهای در زیر «ی»اکتفا شده است و در بعضی از مصاحف، از جمله مصحف عثمانطه، روی حرف«ی»از یک«ی» برگردان کوچک استفاده شده است.
درباره کلمه«بهی»که کسره به صورت اشباع خوانده میشود، شیوههای متفاوتی وجود داشت؛بعضی با کسره در زیر حرف هاء و بعضی دیگر الف مقصوره را در زیر حرف هاء آوردهاند.عثمانطه در زیر حرف هاء کسره و در کنار آن از«ی»برگردان استفاده کرده است.ما کسره را حذف کردیم، ولی«ی»کوچک برگردان را به کار بردیم.البته حالتهای گوناگون نشان دادن اشباع خیلی متنوع است.
علائم و حرکات غیر مؤثر در قرائت(منظور از قرائت، روخوانی قرآن است)که در ضبط بعضی از قرآنها به کار رفتهاند، ولی در این قرآن به کار نرفتهاند، عبارتند از:
:در تمام مصاحف و شیوههای موجود، در کنار حرکات کشیده، یک علامت کمکی آمده است.این علامت کمکی یا حرکت کوتاه است، یا در مورد صدای کشیده الف مقصوره، مثلا کلمه «اوذینا»که در مصاحف گوناگون برای صدای«و»، در کنار یا روی آن، حرکت ضمه قرار دادهاند و برای«ی»، یک الف مقصوره یا کسره در زیر آن آمده است.در شیوه هندی هم روی«ی»علامت سکون آمده است.برای الف هم، قبل از آن الف مقصوره یا فتحه قرار گرفته است.
به این نتیجه رسیدیم که هیچ کدام از این علائم ضرورت ندارند و در مصحف ما هیچ کدام از این علائم نوشته نشدهاند.البته یک استثنا داریم:این علائم با همزه وصل حذف نشدهاند.کلمه اذا اگر به همین صورت کشیده خوانده شود، حرف ذال بدون علامت است، ولی در موردی مانند«إذا الجبال»، روی ذال فتحه قرار گرفته است.علامت حرف ساکن به طور کل حذف شده است.
:در قرآن بعضی حروف همیشه ناخوانا هستند.در برخی قرآنها، برای این موارد از علائم خاصی استفاده نشده است، مثل کلمه «لشیء»که به صورت شای نوشته میشود و الف آن همیشه ناخوانا است.در برخی از شیوهها، روی الف از علامتی استفاده میشود که ما آن علامت را حذف کردهایم.
مثل کلمه«أنا»که اگر وصل شود، «أنا»و اگر وصل نشود، «أنا»خوانده میشود.الف آن به هنگام وقف خوانده میشود. عثمانطه برای این الف هم علامت خاصی گذاشته است که ما آن را حذف کردهایم.
، علامت«ص»کوچک حذف شده است.البته ما همزه وصلی را که در ابتدای آیه یا ابتدای جمله میآید، و بعد از علامت وقف«ص»قرار گرفته است، به صورت فتحه نوشتیم؛مثل«فیه هدی للمتقین الّذین».
:آن را نیز حذف کردهایم.
، به جز مد؛مانند ابدال، ادغام، اخفا و اظهار.علامت مد را به دو دلیل حذف نکردیم:دلیل اول این که از این علامت در همه مصحفها و شیوههای موجود استفاده شده است.نظرمان این بود که اگر علامتی در همه شیوهها وجود دارد، حذف نشود. دلیل دوم این که علامت«مد»در قرائت قرآن هم به نوعی مؤثر است.همانطور که در نماز هم فقها حکم میدهند، «و الضالین»باید کشیده خوانده شود.
با توجه به مواردی که ذکر شد، ما در ضبط کلمات این مصحف شریف، نسبت به مصاحف رایج در سراسر کشورهای اسلامی، از جمله مصحف قاهره و مدینه که در حال حاضر الگوی بسیاری از خوشنویسان هستند، به میزان یک سوم کمتر علامت داریم.در هر صفحه حدودا 200 علامت حذف شده، در حالی که آسیبی بر قرائت و روانخوانی وارد نشده است.البته هر شیوه، به آموزش مختصری احتیاج دارد و شیوه فعلی هم توسط جناب آقای سیف آموزش داده میشود.